روز دختر 97 و اولین تجربه سینما رفتن
اول روز دختر مبارک باشه
امسال قرار بود مامان برای روز دختر روتختی السا رو برام بخره دیروز که مجدد قیمت گرفت شده بود 289 هزار تومن من تا شنیدم گفتم مامان خیلی گرونه نمیخوام برام پتوی توئیتی بخر بعد شد کیف مدرسه السا و آنا که مامان گفت الان چیز خوبی گیرمون نمیاد آخرش هم رفتیم نخبگان و من برای خودم یه دفتر نقاشی فروزن بزرگ کادو فروزن کتاب ریاضی کاغذرنگی و چسب ماتیکی خریدم بعد هم رفتیم بجای کیک بستنی خریدیم و رفتیم خونه مامان جون با ارمغان بازی کردم. این شد نهایتا کادوی روز دختر مختصر و مفید.
اما دیروز از روی نقشه ایران که تو سررسید باباجون بود نقشه ایران رو کشیدم استاناشم هم مشخص کردم و توش نوشتم و بعد رنگش کردم خیلی خوب شده بود و مامان بابا از دیدنش لذت بردند
دیگه از ماجراهای این روزا اولین تجربه سینما رفتن بود در تاریخ 21 تیر 97 . شب قبلش که با بابا و ارمغان رفته بودم پارک دیدم بنر تبلیغ فیلشاه رو زدن ماهم با هم قرار گذاشتیم که فردا بریم مامان هم با زن دایی هماهنگ کرد و پنجشنبه عصر باهم رفتیم خیلی خوب بود و من کلی خندیدم حالا چون تو تی وی دیده بودم که همه تو سینما چیپس میخورن تا رسیدم اونجا تقاضای چیپس دادم تقریبا همه بچه ها درحال خوردن بودن و صدای خریچ خریچ پاکت چیپس و پفک تو سالن پیچیده بود.
شب هم رفتیم خونه ننه جون که از شیراز اومده بود که به ننه گفتم سوغاتی چی برام آوردی عروسک یا کیف؟ که دیگه ننه برام کیف آورده بود و منم تشکر کردم.
اما محمدپارسا که کلی شیطون شده و تغییر جدید اینکه دیشب نمیدونم چرا نمیخوابید ساعت 4 بیدار شده بود و از اینکه چراغ هال روشنه تعجب میکرد و دیگه نخوابید تا 5 صبح. باز موقع رفتن هم بیدار بود. کلا صبح ها که جابجا میشه دیگه تو ماشین بیداره و میخواد بیرون رو نگاه کنه حتی بعضی وقته شیرهم نمیخوره. دیگه اینکه در تلاش برای نشستن هست و دیگه تقریبا تو کریر نمیشینه و دو دستاش رو ضامن میکنه و صاف میشینه تو کریریش.