مهرسامهرسا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

مهرساگلی

اولین تجربه های مهرسایی

1397/5/27 10:10
نویسنده : مهرسا
191 بازدید
اشتراک گذاری

همش قرار نیست اولین های پارسایی باشه بعضی وقت ها هم اولین های مهرسایی میشه حالا این اولین تجربه خوابیدن در اتاق خودم بود. ازون جایی که پنجشنبه شب خواب بد دبدم و تا صبح دست های مامان رو گرفته بودم. صبح هم خیلی کسل از خواب بیدار شدم و صبحونه هم نخوردم و کفتم دلم درد میکنه هی تا ظهر همینجوری بودم که دیگه مامان برام نبات داغ درست کرد ویه خورده بهتر شدم ظهرم به مامان گفتم میشه شب خونه مامان جون بمونیم مامان هم بیخبر گفت باشه اشکالی نداره بعضی شبا که بابا ماموریت میره میتونیم خونه مامان جون بمونیم. بعد دوباره گفتم نمیشه خونمون رو بفروشیم بریم خونه مامان جون زندگی کنیم یا میگفتم مامان تو که دختر مامان جونی باید شب پیش مامانت بمونی این شد که مامان متوجه شد قضیه یه چیز معمولی نیست بعد ازم پرسید مگه دیشب خواب چی دیدی یه خورده فکر کردم بعد کفتم خواب دیدم تو فاتحه سینا و کوثر و یه بچه دیگه داشتن دعوا میکردن بعد دو تا افغانی اومدن و دوست سینا رو بردن. دیگه مامان با کاردستی سرم رو گرم کرد و باهم نشستیم و عروسک فیلامینگو با لوله دستمال توالت درست کردیم تا شب که باز با ارمغان رفتیم خانه بازی جدیدی که افتتحاح شده و مربوط به کار بوددر ابعاد مینی.

بعد که برگشتم خونه مامان جون گریه میکردم که من شب خونه نمیخوابم میترسم باید خونه مامان جون بمونیم دیگه با کلی صحبت قرار شد بیام خونه ولی تو اتاق خودم بخوابم و مامان هم روتختی پرنسس ها رو برام پهنش کنه و بابا هم پایین تختم بخوابم دیگه وقتی از خونه مامان جون بیرون اومدیم اول به بابا گفتم بابد دور شهر بزنیم بعد هم که رفتیم خونه دیگه پیش بابا تو اتاق خوابیدم ولی صبح زود بیدار شدم و این شد اولین شب خوابیدن من در اتاق خودم. ببینیم چطوری پیش میره ؟؟؟؟؟؟

پسندها (2)

نظرات (2)

فروشگاه مدشو
27 مرداد 97 15:15
سلام حراج تی شرت و کتانی به قیمت قبل! www.modsho.com
fatemhfatemh
27 مرداد 97 21:40
همیشه به خوشی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرساگلی می باشد