محمدپارسای این روزها
این روزها محمدپارسا حسابی کتابخون شده اونم کتابهای شیمو و مخصوصا کتابهایی که توش عکس ماشین باشه. سریع برمیداره میاد روی پای مامان یا بابا میشینه و میخواد کتاب رو براش ورق بزنن و تا به عکس ماشینا میرسه انگشت کوچولوش میذاره روش و میگه ایناش ایناش. بعد مامان انگشتش رو بعضی چیزا که بلده میذاره و میگه این چیه و اون جواب میده مثلا گل ، اتر (همون چتر) و ...
دیشب پازل آهنربایییم که وسایل نقلیه بود آوردم اونم کلی ذوق زده شد از دیدن کامیون اتوبوس دوچرخه آمبولانس (به آمبولانس میگه آمنه)
دیگه از کلمات جدید عالیس هست که یاد گرفته از بس تو تلویزیون این روزا تبلیغش نشون میده وقتی بطری شیر دلستر و .. میبینه سریع میگه عالیس
هفته پیش رفتیم بازار امام تا براش کفش تابستونی بخریم حالا بمان که تو مغازه چقدر شیطنت کرد و تمام صندلی های بچه گون رو تست کردف درحال برگشت هم یه مغازه اسباب بازی فروشی دید که تو ویترنش ماشین پلیس بود حالا مگه دیگه از مغازه کنده میشد بزور آوردیمش دیگه حالا خوب بود که مغازه تعطیل بود وگرنه تا کل ماشینای پلیس رو تست نکرده بود بیرون نمی اومد.