بدون عنوان
کلاس قرانم تموم شد و من سوره توحید کوثر و فیل رو یاد گرفتم دعای فرج و اسم عربی بعضی از میوه ها رو هم یاد گرفتم. چون به کلاس و مربیش خیلی علاقه داشتم قرار شد که تو دور بعدی کلاسا هم شرکت کنم که از 4شنبه هفته بعد شروع میشه.
خوندن اول سوره فیل " الم تلم کیف...."
گفتن جملات جالب مثلا من عاشق بستنی هستم
بازی های جدید " پر یا پوچ قبل از خواب" مخصوصا وقتی هر دو تاش پوچ باشه . برای اولین با که بابا این کارو انجام داد سریع فهمیدم که تیله هارو پشت سرش انداخته و اصلا گیج نشدم که کجا رفت و بعدش هم خودم دقیقا این کارو انجام دادم. دیگه اینکه قبل خواب تا بابا بیاد میرم زیر پتو با مامان تا بابا رو بترسونیم
داستان شنگول و منگول رو کدو کدو رو خودم کامل تعریف میکنم اما نکات خنده دارش : بجای نوش دیشب گفتم ننش یعنی ننه نقلی دلش برای دختر و ننش تنگ شد (دختر و نوش)و گرگ و پلنگ و شیر فمیدن کلاه سرشون رفته که شد فهمیدن کلاه سرشونه و ...
ارمغان از مشهد برگشت که یه شب رفتیم خونشون و حسابی تاب بازی و بازی های دیگه انجام دادیم سوغات هم یه عروسک زنبوری برام آورده که دوستش دارم و میگم مثل کارتون جنگل الاله هست
دیگه اینکه جریان دستشویی رفتنه که همیشه باخودم روباه مرغ خروس بز و سگ رو میبرم و میذارم رو توالت فرنگی و تا کارام رو انجام بدم براشون آواز می خونم خلاصه موقع دستشویی رفتن تمام ساختمون خبردار میشن
اسم تمام ماشینای تو خیابون رو میدونم و تا ماشین جدیدی ببینم اسمش رو میپرسم و سریع هم دفعه بعد تشخیص میدم
این هفته هم ساعت 11 تا 1 باز با مامان جون رفتم مهد و با دوستام بازی کردم مخصوصا خاله بازی که باهم میشینیم و خوراکی هامون رو تقسیم میکنیم از این ایده مامان برای صبحونه دادن به من استفاده میکرد یعنی به بهونه خاله بازی عروسکام رو میذاشتن بعد یه لقمه اونا می خوردن و یه لقمه من