مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 15 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

مهرساگلی

وقتی مهرسا لوس می شود

1394/10/28 9:45
نویسنده : مهرسا
181 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی می خوام خودمو لوس کنم یا مثلا وقتی که چیزی می خوام و باهام مخالفت میشه میرم گوشه اتاق میشینم و میگم من ناراحتم. مامان بیا پیشم. 

اگرم گریه کنم می گم من ناراحتم من اشک ریختم مامان بیا با دستمال اشکام رو پاک کن

پریشب موقع خواب شیر می خواستم مامان هم میگفت این موقه وقت شیر خوردن نیست منم با قهر از تختم اومدم پایین و غر غر کنان گفتم من ناراحتم من می خوام شیر بخورم بترکم خندونک این قدرم بامزه گفتم که مامان مرده بود از خنده و بالاخره با ناز کشیدن بسیار حاضر به برگشت به تختم شدم

این روزا با سبز شدن صحرا ظهر که بابا میاد بهش میگم بریم صحرا و این شده تفریح بعد از ظهرام

جدیدا خیلی ترسو شدم از صدای آهنگ سریال کیمیا یا هئد آشپزخونه و .. میترسم از فامیلا هم اگه بعد یه مدت طولانی ندیده باشمشون میترسم مثلا عمو محمد بع 3 ماه از دانشگاه برگشته اونروز تا فهمیدم اومده حاضر به رفتن تو خونه ننه جون نبودم و تا راضیم نکردن که الان خونه نیست نرفتم تو

دیگه اینکه مامان احساس کرده که بنده هم به بچه های کوچیک توجه میکنم مثلا دیروز می خواستم کلاهم رو سر مهلا کنم یا تو صحرا رفتم پیش یه نینی و باهاش صحبت کردم و بهش گل دادم. شاید دیگه الان وقتش باشهچشمک

کلاس قران سوره قریش رو شروع کرده مامان میپرسه تو کلاس چی خوندیم و من جواب دادم " لیلای قریشی" و کلی هم خندیدم گویا یکی از بچه ها اینطور سر کلاس گفته بودآرام

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرساگلی می باشد