مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 5 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

مهرساگلی

تولد هفت سالگی مهرسا گلی

1398/2/7 13:15
نویسنده : مهرسا
173 بازدید
اشتراک گذاری

خوب تولد 7 سالگیم هم با کش و قوس های فراوان از جهت چگونگی برگزاری انجام شد. خانه بازی وروجک روز پنجشنبه بعداز ظهر پرش ده بود از صدای جیغ و شادی بچه ها و دوستام. تم مراسم پونی بود البته زیاد چیز خاصی نبود فقط ظرف ها و کیکم این طرح رو داشتن و دیگه خیلی تزیینات خاصی نبود. مامان بیشتر دوست داشت که مراسم برای بچه ها باشه و همه تا جایی که میتونن بازی کنن تا وقتشون صرف مراسم تولد باشه. 21 از دوستای همکلاسیم بودن ارمغان و دختر عموها و عمه ها و فاطمه زهرا و محمدحسین هم اومدن. از بزرگترها ننه جون عمه ها و زن عموها بودن و زن دایی سمیه و مامان فاطمه زهرا

مامان جون و بابا جون برای مراسم ترحیم نوه دایی مامان با دایی سعید رفتن بندرعباس و خاله هدی هم نیمود و ارمغان رو باباجونش آورد. خیلی خوش گذشت و حسابی بازی کردیم دوستام هم بهم میگفتن خیلی خوب بوده که تولدم رو تو خانه بازی گرفتم.

کادو هم بچه ها زحمت کشیده بودن و برام انواع بازی های فکری، عروسک جا مدادی و ... آوردن.

کادو مامان بابا یه حوله حموم السا و آنا و یک جفت گوشواره بود. 

عمه لیلا کیف، عمه فاطمه و عموحسن بازی فکری، زن عمو اسحاق و زن دایی سجاد هرکدوم  20 تومن پول، دوتا از دوستام هم هرکدوم 30 تومن وجه نقد آوردن

فاطمه زهرا ساپورت و گل سر، عمو اسماعیل هم یک بلوز

مامان جون هم در راه برگشت برای من و ارمغان و محمدپارسا  از گچین صندل آورده بود. 50 تومن هم کادو وجه نقد بهم داد.

بعد از اتمام مراسم تولدم شب دوباره برای تولد مایا دعوت شدیم خونه ننه جون و کلا مراسم تولد در تولد بود. شب هم با بچه ها تولدبازی کردیم و بعدش با بهار و مهلا تاب بازی کردیم و روی قفسه های گلدون ها نونوایی سنگک درست کردیم هوا هم خیلی خوب بود و همه تو حیاط نشستیم .

محمدپارسا هم کلی سرگرم دوچرخه ابوالفضل بود این روزا بیشتر وقتش سرگرم دوچراخه بازی هست حتی تو حیاط خودمون با دوچرخه بابا بازی میکنه. 

کلمه جدیدی که این روزا استفاده میکنه اینکه بجای داخ که قبلا میگفت الان کامل میگه " داغه"

امسال خدا رو شکر هوا هنوز خیلی خوبه و قابل بیرون رفتن هست دیروز هم عصری رفتیم دنبال مامان جون اینا اما مامان جون که خسته سفر بود دیگه باباجون برداشتیم و زدیم به دشت و صحرا و دو سه ساعتی بیرون بودیم.

 

پسندها (4)

نظرات (2)

🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
7 اردیبهشت 98 14:21
خوش بگذرد 
مدیریت نی نی وبلاگمدیریت نی نی وبلاگ
7 اردیبهشت 98 18:17
مهرسا جان تولدت خیلی مبارک باشه ❤️
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرساگلی می باشد