حوالی 26 ماهگی
حرف زدنم خیلی بهتر شده با این حال هنوز جملات امری رو به صورت اول شخص بکار میبرم : کتاب بخونم . جی جی برات درست کنم و ...
کلمات جدید آخچال به جای آشغال. مرتم به جای مردم. انار بجای ناهار
به شدت از هرچیز داغ بدم میاد توی حموم اگه آب داغ تا حتی ولرم باشه اجازه شستن نمیدم . غذا هم اگه یه کوچولو داغ باشه نمیخورم میگم " داغه داغه". راستی مامان بعد از دوسال تازه یه خورده دل و جرات پیدا کرده که تنهایی منو حموم ببره از بس من تو حموم بد عنقم
وقتی میریم پارک وقع بیرون اومدن ادای مامانی رو در میارم که برای راضی کردن من میگه: شب بخوابیم صبح بیدار شیم صبحونه بخوریم . بشور بشو بکنیم ظهر ناها بخوریم دوباره لالا کنیم عصر بیدارشیم عصرونه بخوریم شام بخوریم لباسات عوض کنیم بریم ددر یا بریم پارک همه اینارو خودم ردیف میکنم تازه در جواب بابایی که میگه یه شب دیگه میاییم میگم " یه شب دیگه نمیایم"
دوره کامل کتابای می می نی رو دارم و همه رو هم حفظم با این حال باز دوباره گیر دادم که از هر کدوم نوشو رو میخوام برام بگیرین.
به میوه های تابستونی مثل هندونه. گیلاس و انگور خیلی علاقه دارم و موقع خوردن شعراشون رو هم میخونم
بازیهای جدیدم اینه که حیوونایی رو که دارم سوار تنتاک کنم یا سوار آسیاب (وسیله بدن سازی) که بهش میگم چرخونک بکنم و ساعت ها خودم رو باهاشون سرگرم کنم.
دیگه جیشم رو اعلام میکنم ولی هنوز از پی پی مترسم و باید برای اون پوشک بشم مامان هم زیاد گیر نمیده تا حساس نشم.
چند روز پیش که مامان وقتی که من خوابیده بودم رفته بود تو اتاق تا برگه هاشو صحیح کنه من بیدار شدم بعد از اینکه تو هال رو دنبالش گشتم اومدم دم در اتاق میگم " پس تو اینجایی!!!!) یا وقتی با بابا جون از مطب دکتر اومدم بیرون میگم " برات قرص نوشته ؟؟"
به کارتون باب اسفنجی که علاقه دارم شعر اولش رو برای خودم ساختم : هت هتیک. ایتوکیتو کیتو کیت کیت
راستی ماه رمضون هم شروع شده این سومین ماه رمضونی هست که من در خدمت مامان و بابایی هستم.