آوازه خوان
مامانم میگه یا من خواننده میشم یا نوازنده آخه کلا یا دارم آواز میخونم یا میکوبم رو هر چیزی که دم دست باشه مثلا توی دستشویی مسواک خودم و مامان و بابا رو بر میدارم میکوبم روی سر توالت فرنگی و در ضمن شیلنگ رو هم مثل میکروفن میگیرم جلوی دهنم و اواز میخونم.
شعر علی کوچولو رو اینجوری خودم میخونم و هر کلمه ای که نمیدونم مشابهش رو جایگزین میکنم این مدلی رو احتمالا از مامانم به ارث بردم: دخترم (خونمون) در داره در خونشون کلون داره اطاقش (حیاطش) باغچه داره اطاقش طاقچه داره لی لی لی
شعر من کارم از تنبلی بیذارم میگم من بیکارم از تنبلی بیذارم
چند شب پیش که خوابم نمیبرد مامان لالایی خودش رو برام خوند و آخر هر بیتی جان هم میگفت بعدش که خوابم نبرد مامان با همون آهنگ می می نی رو هم برام خوند فردا شبش در یک عملیات انتهاری در حالی که هیچکی هم پیشم نبود کتاب می می نی رو برداشتم و با همون آهنگ مامان خوندم و جالب اینکه خودم یه "جان" هم به آخر هر کدوم وصل میکردم کلا آخر ابتکارم تو آواز
یکی دیگه از موضوعات مورد علاقم اخیرا پوشک هست و هر کدو رو در میارم و شکلاش رو نگاه میکنم بعد با چسباشون ور میرم دیشب هم خرگوشم رو پوشک کردم یا برمیدارم میندازم رو زمین و میخوابم تا خودم رو پوشک کنم.
فیلمهایی که بابا با گوشیش ازم تو پارک گرفته رو دوست دارم موقع خواب میرم رو سینه بابایی میشینم میگم بره پیش بابایی و بعد میگم اسب میخوام یا نی نی میخوام یعنی فیلمش رو بهم نشون بده
چند روز پیش که مامان داشت با شیشه شور میز تلویزیون رو تمیز میکرد منم بدو بدو رفتم از کابینت آشپزخونه اسپری گاز رو برداشتم آوردم میگم منم پیس پیس بکنم بعد دو تایش رو سوار چرخونک کردم حالا این دو تا هم به لیست اسباب بازیهام اضافه شده و خودم میرم سراغشون میرمشون شیشیه شور رو میدم مامان اون یکی هم خودم برمیدارم میگم پیس پیس بکنیم قبلنا از شیشیه شور مخصوصا موقع پیس پیس کردن خیلی میترسیدم حالا مامان باید چک کنه شاید ترسم از جارو برقی هم ریخته باشه شاید