مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 15 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

مهرساگلی

بازهم محرم

1393/8/10 9:20
نویسنده : مهرسا
114 بازدید
اشتراک گذاری

باز هم ماه محرم از راه رسید دیروز برای سومین بار در مراسم شیرخوارگان حسینی شرکت کردم اگرچه امسال شیر مادر نمیخورم و بزرگ شدم اما دوست دارم منم از پیروان امام حسین باشم تازه امسال صبح زود و اول مراسم رفتم اما از اونجایی که صبحانه نخورده بودم تقریبا اولای مراسم تا وسطاش من در حال خوردن بودم. بعدم یه دوست پیدا کردم و با قلکی که بهمون داده بودن و شکل حرم امام حسین بود بازی کردیم.

کلا برنامه این شبای ما شرکت تو دسته های سینه زنی هست اما بازم مثل پارسال من اولش دست میزنم تا بعد یه خورده سینه بزنم. تا ختم نکنن هم راضی به رفتن نمیشم. موقع زنجیر زنی ادای طبل در میارم " دومب دومب"

راستی دوباره 5شنبه سها اومد پیشم و تا ظهر باهم بازی کردیم سوار دوچرخش هم شدم اما وقتی مامان میخواست برامون کتاب بخونه من فقط کتاب مورد علاقه خودم رو میخواستم و اجازه نمیدادم مامان برای سها کتاب بخونه.

یه مدتیه که به خونه ننه جون علاقه پیدا کردم همیشه یه شب در میون میرفتیم ولی حالا هر شب میگم بریم آخه اونجا با عمو ها و عمه ها مخصوصا عمه فاطمه بازی میکنم یعنی بیشتر کله ملق میزنم یا عمو رو مجبور میکنم که بلندم کنه و تو هوا تاب بده کلا کارای خطرناک که مامانو عصبی میکنه

تازگیها صبح زود بین 5 تا 7 بیدار میشم و بعد به زور با شیر و لالایی دوباره میخوابم آخه مامان میخواد از فرصت خواب من استفاده کنه و به کاراش برسه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرساگلی می باشد