مهرسای چوپان
به لالایی چوپان کوچک تو شبکه پویا علاقه خیلی زیاد دارم خصوصا به خاطر اسبش. امروز که با بابایی پارک رفته بودم یه چوب پیدا کردم و با خودم آوردم خونه و به مامان گفتم من چوپانم بعدش هم بز و بره ام رو برداشتم و ردیفشون کردم و با اون چوب هم براشون نی زدم تازه اسب چرخیم رو که جدیدا مامان جون برام خریده آوردم و سوترش شدم دقیقا مثل همون لالایی. وقتی هم خوابیدم هنوز اون چوب تو دستام بود و حاضر نبودم که بزارمش. راستی مامان جون و باباجون رفتن حج و ما هم کلا وسایلمون رو جمع کردیم رفتیم خونه مامان جون پیش سجاد تا تنها نباشه.
از اون جایی که خونه مامان سی دی باب اسفنجی رو برام میذاره و خونه مامان جون نداره من تمام روز دارم بهونه همون رو میگیرم. مامان هم بهم میگفت که اینجا نمیگیره منم رفتم کنترل تی وی دایی رو آوردم به مامان میدم که بیا با این بگیر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی