اولین کوتاهی آرایشگاه زنانه
از اونجایی که من اجازه شونه کردن موهام رو نمیدم و تقریبا از یه حموم تا حمام بعدی موهام رو درست شونه نمیکنم مامان تصمیم هم تصمیم گرفت که موهام رو کوتاه کنه اول قرار بود که عمه فاطمه کوتاه کنه چون دوره ارایشگری رفته ما هم منتظر موندیک که کلاساش تموم بشه و بیاد اما وقتی اومد گفت که مدل بلد نیست بزنه این شد که مامان پیگیر آرایشگاه بیرون شد. روز 5شنبه مامان جون زنگ زد که بیاین خونه تا از اینجا بریم آرایشگاه من و مامان هم حاضر شدیم و رفتیم و چون نزدیک عید بود و آرایشگاهها شلوغ ما هم سوار ماشین شدیم تا یه آرایشگاه خلوت پیدا کنیم تا بالاخره یه آرایشگر قبول کرد اول که رفتیم تو خانم آرایشگره پسر کوچولوش رو هم با خودش آورده بود که یه خورده از من بزرگتر بود و شلوار باب اسفنجی هم پوشیده بود که من سریع ذوق زده شدم از این ماجرا بعدم که آهنگ گذاشته بودن و یه خورده سر جام رقصیدم تا نوبت من شد به زور روی صندلی نشستم و خلاصه با کلی گریه و دست و پا زدن و در حالی که مامان جون و مامان منو سخت گرفته بودن که از صندلی نیام پایین موهام کوتاه شد اون هم با مدل قارچی . کار آرایشگره که تموم شد من سریع در رو باز کردم و اومدم بیرون بعد هم یه حمام حسابی کردم و خلاصه این هم برای خودش ماجرایی بود. بابا البته هنوز خیلی راضی نیست از مدلش اما کلا قیافم خیلی بچه گونه تر شده