باغ وحش - باغ اهل
از جریان اون جوجه هایی که دوستشون داشتم که خبر دارین و از بین اونا چتری رو بیشتر دوست داشتم وقتی مامان جون اونا رو فروخت به من گفتن که بردیم باغ وحش پیش دوستاش و هر وقت دلت براش تنگ شد میریم اونجا تا ببینیش. منم از وسط هفته برنامه ریختم که جمعه بریم باغ وحش و چون حالا چتری هم اهلی هست من گفتم باغ اهل. دیگه جمعه بالاخره رفتیم توی راه کنار یک زمین کشاورزی برای ناهار موندیم وبعد هم به سمت باغ وحش. تا رسیدیم تو قسمت باغ پرندگان من دنبال چتری میگشتم. سری قبل که رفته بودیم یسری مرغ و حروس های ترئینی بودن اما این سری ازشون خبری نبود. مامان و مامان جون هم حواسشون به من بود که من فقط دنبال چتری هستم. دیگه رفتیم قسمت حیوونای دیگه و حدا رو شکر اونجا...
نویسنده :
مهرسا
13:07