اولین دعوت جشن تولد
سلام قرار نیست همیشه اولین ها برای پارسا باشه این دفعه نوبت منه اونم اولین جشن تولدی بود که خودم مستقل رفتم. روز سه شنبه خوشحال اومدم خونه به مامان گفتم دوست کارت تولد السا آورده و میخواد همه ما رو برای تولدش دعوت کنه فرداش هم با کارت اومدم خیلی هیجان زده بودم عصر هم مامان که قرار بود برای خریدای عقد دایی بره من بزور باهاش رفتم و قول دادم اصلا نگم خسته هستم. توی بازار هم با مامان رفتیم برلیان و براش یه عروسک پونی گرفت. (این روزا عشقم پونه هست)یه جوراب شلواری هم گرفتم بنفش و هرچی مامان گفت یه رنگ بگیر که به همه لباسات بیاد قبول نکردم. روز 5شنبه یه کاغذ برداشتم و نقاشی لباسایی که قراره بپوشم برای عصر رو روش کشیدم. لباس سبزه با جورا...
نویسنده :
مهرسا
11:03